once again

once again

I`ll be waiting for U :]
once again

once again

I`ll be waiting for U :]

i am not ready yet...

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﻣﻮﻥ ، ﺭﻫﺎﺵ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺗﻮﯼ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺧﻤﺎﯼ ﻗﻠﺒﺖ ﮔﻢ ﺷﺪﻡ ﻣﺜﻞ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺍﺯ ﯾﺪﻭﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﻭﺗﺎ  ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪﯼ ﺷﺪﻥ ﺍﮔﺮ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻧﺎﭘﯿﺪﺍﺋﻪ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﯾﻦ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﯼ ﻣﻨﻪ ﮐﻠﻤﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻤﺸﻮﻥ ﻣﺜﻞ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭﻡ ﺭﻭ ﺗﺮﮎ ﻣﯿﮑﻨﻦ ، ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﻦ ﻣﻦ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎﺷﻮﻥ ﮐﻨﻢ ﻟﮕﻮ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺗﻮ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻗﺪﯾﻤﯿﻢ ﭘﺲ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﺑﺎﺵ ، ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﻣﯿﺬﺍﺭﻡ ﺑﺮﯼ ﻭ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﺸﻐﻠﻪ ﺱ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻧﮕﻪ ﻣﯿﺪﺍﺭﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩﻥ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻡ ﺭﻭ ﭘﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﺟﻮﺭﻩ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﻢ ﻣﺜﻞ ﯾﻪ ﺗﺘﻮ ﻫﮏ ﺷﺪﻩ ﻣﺎ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ ﺍﮔﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﻢ ﺍﻧﺠﺎﻣﺶ ﺑﺪﻡ ﺍﻭﻥ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﻢ ﺗﻮﺋﻪ ﻧﻪ ... ﺍﻣﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩﻧﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﻣﻮﻥ ، ﺭﻫﺎﺵ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺗﻮﯼ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺧﻤﺎﯼ ﻗﻠﺒﺖ ﮔﻢ ﺷﺪﻡ ﻣﺜﻞ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺍﺯ ﯾﺪﻭﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﻭﺗﺎ  ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪﯼ ﺷﺪﻥ ﺣﺎﻻ‌، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺳﺘﺘﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎﺕ ﮐﻨﻢ ﺳﺨﺘﻪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﻨﻢ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯﺵ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﺨﯿﺎﻟﺶ ﺷﻢ ﺍﺧﯿﺮﺍ ﭼﯿﮑﺎﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﺣﺎﻻ‌ ﮐﻪ ﺍﺯﻡ ﺩﻭﺭﯼ ﺑﻪ ﮐﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﯾﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﯼ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﺗﻮ ﻏﯿﺮﻗﺎﺑﻞ ﺑﺎﻭﺭﻩ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ، ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻡ ﺑﻪ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ ، ﺑﻪ ﻃﻨﺎﺏ ﻗﺮﻣﺰﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ، ﻣﻦ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺳﻢ ﭘﺲ ﻣﻦ ﯾﻪ ﻣﺴﯿﺮ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﺭﻭ ﻃﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻦ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎ ﺟﺪﺍ ﺷﺪﯾﻢ ، ﻫﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﭘﻨﻬﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﻣﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮﺗﻢ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﻦ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻼ‌ﻗﺎﺕ ﮐﻨﻢ ﺣﺎﻻ‌، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺳﺘﺘﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎﺕ ﮐﻨﻢ ﺳﺨﺘﻪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﻨﻢ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯﺵ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻡ ﮐﻪ ﺭﻫﺎﺵ ﮐﻨﻢ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻡ ﮐﻪ ﺭﻫﺎﺵ ﮐﻨﻢ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻡ ﮐﻪ ﺭﻫﺎﺵ ﮐﻨﻢ ﺭﻧﮓ ﺁﺳﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺭﺍﯾﺤﻪ ﯼ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻃﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻟﻄﻔﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﻧﮑﻦ ﺣﺎﻻ‌، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺳﺘﺘﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎﺕ ﮐﻨﻢ ﺳﺨﺘﻪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﻨﻢ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯﺵ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻡ ﮐﻪ ﺭﻫﺎﺵ ﮐﻨﻢ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻡ ﮐﻪ ﺭﻫﺎﺵ ﮐﻨﻢ ﺍﻣﺎﺩﻩ ﻡ ﮐﻪ ﺭﻫﺎﺵ ﮐﻨﻢ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻡ ﮐﻪ ﺭﻫﺎﺵ ﮐﻨﻢ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻡ ﮐﻪ ﺭﻫﺎﺵ ﮐﻨﻢ * * *ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﻧﺎﻝ army_area@* ﺁﻫﻨﮓ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺗﯽ ﺍﺱ  ﺑﯽ ﺗﯽ ﺍﺱ  ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺁﻫﻨﮓ let go ﺍﺯ ﺑﯽ ﺗﯽ ﺍﺱ  ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺁﻫﻨﮓ let go ﺑﯽ ﺗﯽ ﺍﺱ  ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺁﻫﻨﮓ ﻫﺎﯼ bts  ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺁﻫﻨﮓ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺗﯽ ﺍﺱ  ﻓﻦ ﺳﺎﯾﺖ ﺑﯽ ﺗﯽ ﺍﺱ  ﻓﻦ ﮐﻼ‌ﺏ ﺑﯽ ﺗﯽ ﺍﺱ ﻣﺘﻦ ﺁﻫﻨﮓ ﻫﺎﯼ bts  ﻣﺘﻦ ﺁﻫﻨﮓ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺗﯽ ﺍﺱ

leave me dead...

ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺣﺮﻓﺎﺕ ﻣﻌﻨﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ، ﺧﺐ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ؟ ﻭﻗﺘﯽ (ﻣﻌﻨﯽ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮ) ﭘﯿﺪﺍﺷﻮﻥ ﮐﺮﺩﻡ،  ﺍﯾﻦ ﺭﺩﭘﺎﻫﺎﯼ ﻣﺮﻣﻮﺯﻭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﻣﻮ ﮐﻪ ﭘﺸﺖ ﻧﻮﺭ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ  ﺗﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﺟﺎ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻤﺖ  ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﯿﮕﻨﺎﻝ ﻗﻄﻊ ﺑﺸﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﻮ ﺑﺪﻭﻧﻢ ﻫﺮﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ،  ﻣﺴﺎﺋﻞ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﺑﯿﻦ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﺕ،  ﻣﻦ ﺣﺎﻝ ﺗﻮﺍﻡ ﺗﺮﮐﻢ ﻧﮑﻦ، ﺍﻻ‌ﻥ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﮐﻨﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﮐﻦ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ، ﺗﻮ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻗﻠﺐ ﻣﻨﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ ﺑﻬﺖ ﻫﺠﻮﻡ ﺑﯿﺎﺭﻩ،  ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺍﯼ ﺗﻮﺭﻭ ﻣﺤﻮ ﮐﻨﻪ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ ﻣﯿﺎﻡ ﻭ ﻧﺠﺎﺗﺖ ﻣﯿﺪﻡ،  ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻋﻘﺮﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻥ، ﺩﺍﺭﻥ ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﻗﺪﻡ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺻﺪﺍﻡ ﮐﻦ، ﺑﻬﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ، ﻣﺴﯿﺮﺍﻣﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﺳﻪ، ﻫﻤﻪ‌ﯼ ﺍﯾﻨﺎ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﻪ ﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪﻡ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﻪ ﻣﺴﯿﺮ ﯾﮏ ﻃﺮﻓﻪ ﺭﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ، ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﮔﻪ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺍﺯﻡ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯽ ﻻ‌ﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﯽ،  ﻧﻪ، ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺍﯾﻨﺪﻓﻌﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﻡ،  ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻢ ﻓﻘﻂ ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺸﺪ ﺯﻣﺎﻧﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﻢ، ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻡ ﺗﻮ ﻓﻀﺎﯼ ﺑﯿﻦ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﯽ ،  ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺗﺮﮐﻢ ﻧﮑﻦ، ﻣﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻣﻮ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ، ﺗﻮ ﺍﻣﯿﺪ ﻣﻨﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ ﺑﻬﺖ ﻫﺠﻮﻡ ﺑﯿﺎﺭﻩ،  ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺍﯼ ﺗﻮﺭﻭ ﻣﺤﻮ ﮐﻨﻪ ﭼﺸﻤﺎﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ﻭ ﺣﺴﺶ ﮐﻦ،  ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺷﮑﺎﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﯼ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﺷﺪ ، ﻭ ﻣﻦ ﺣﺎﻻ‌ ﯾﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻫﻤﺶ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﺗﺮﮐﻢ ﻧﮑﻦ، ﺍﻻ‌ﻥ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﮐﻨﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﮐﻦ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ، ﺗﻮ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻗﻠﺐ ﻣﻨﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ ﺑﻬﺖ ﻫﺠﻮﻡ ﺑﯿﺎﺭﻩ،  ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺍﯼ ﺗﻮﺭﻭ ﻣﺤﻮ ﮐﻨﻪ ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﻣﯿﺎﻡ ﻭ ﻧﺠﺎﺗﺖ ﻣﯿﺪﻡ، ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ

i hate you...

I hate you, don't leave me ﺍﺯﺕ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ،ﺗﺮﮐﻢ ﻧﮑﻦ I feel like, I can't breathe ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﻢ ،ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﻢ Just hold me, don't touch me ﻓﻘﻂ ﺑﻐﻠﻢ ﮐﻦ،ﻧﻮﺍﺯﺷﻢ ﻧﮑﻦ And I want you to love me ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﺎﺷﯽ But I need you to trust me ﺑﻬﺖ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﻬﻢ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯽ Stay with me, set me free ﭘﯿﺸﻢ ﺑﻤﻮﻥ،ﺁﺯﺍﺩﻡ ﺑﺬﺍﺭ But I can't back down. No, I can't deny ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻧﺎﺩﯾﺪﺵ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻧﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻣﻨﮑﺮﺵ ﺑﺸﻢ That I'm staying now cause I can't decide ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﻡ ﭼﻮﻥ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﻡ Confused and scared ﺳﺮﺩﺭﮔﻤﻢ ﻭ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ  I'm terrified of you ﻣﻦ ﺍﺯﺕ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ I admit, I'm in, and out of my head ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ  Don't listen to a single word I said ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ  ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﺩﻡ ﮔﻮﺵ ﻧﺪﺍﺩﯼ Just hear me out, before you run away ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﯼ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﻡ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ Cause I can't take this pain ﭼﻮﻥ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﻡ I hate you, don't leave me ﺍﺯﺕ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ،ﺗﺮﮐﻢ ﻧﮑﻦ I hate you, don't leave me ﺍﺯﺕ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ،ﺗﺮﮐﻢ ﻧﮑﻦ Cause I love when you kiss me ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺒﻮﺳﯽ I'm in pieces, you complete me ﻣﻦ ﯾﻪ ﺗﮑﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺎﻣﻠﻢ ﻣﯿﮑﻨﯽ But I can't back down. No, I can't deny ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻧﺎﺩﯾﺪﺵ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﻣﻨﮑﺮﺵ ﺑﺸﻢ That I'm staying now cause I can't decide ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﻡ ﭼﻮﻥ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﻡ Confused and scared ﺳﺮﺩﺭﮔﻤﻢ ﻭ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ  I'm terrified of you ﻣﻦ ﺍﺯﺕ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ I admit, I'm in, and out of my head ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ Don't listen to a single word I said ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ  ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﺩﻡ ﮔﻮﺵ ﻧﺪﺍﺩﯼ Just hear me out, before you run away ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﯼ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﻡ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ Cause I can't take this pain ﭼﻮﻥ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﻡ I'm addicted to the madness (ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ) ﺑﻪ ﺩﯾﻮﻭﻧﮕﯽ ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ I'm a daughter of the sadness ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ﺷﺪﻡ I've been here too many times before ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩﻡ Been abandoned, and I'm scared now ﻣﻦ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﻪ ﻣﺘﺮﻭﮐﺴﺖ I can't handle another fall out ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻋﻮﺍﻗﺐ ﺩﯾﮕﺶ ﺭﻭ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻨﻢ I'm fragile, just washed upon a shore ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺘﻢ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ ﺯﺍﻧﻮ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﺍﺷﮑﺎﻡ ﺳﺎﺣﻞ ﻭ ﻣﯿﺸﻮﺭﻡ They Forget me, don't see me ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﻣﻨﻮ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﻦ When they love me, they leave me ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭﺳﻢ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﺮﮐﻢ ﮐﺮﺩﻥ I admit, I'm in, and out of my head ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ Don't listen to a single word I said ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ  ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﺩﻡ ﮔﻮﺵ ﻧﺪﺍﺩﯼ Just hear me out, before you run away ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﯼ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﻡ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ Cause I can't take this pain ﭼﻮﻥ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﻡ No, I can't take this pain ﻧﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﻡ I hate you, don't leave me ﺍﺯﺕ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ ﺗﺮﮐﻢ ﻧﮑﻦ I hate you, please love me ﺍﺯﺕ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ،ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﺎﺵ

صبایی:))

فکر کنم از تو باهوش ترم...کاپل برتر سال انتخاب شدن.امیدوارم به پای هم جوونه بزنن گل بدن سبزه بدن دل همه رو شاد کنن.... کی اهمیت میده یکی اینجا چشماش فقط قرمزی رو میبینه و میخواد^^ دو سال...دو سال دیگه کاپل معروف از هم جدا میشن...ای وای چه حیف شد!!!به هم میومدنا...نه؟!؟!؟!

نشکن بت من:)

وقتی همه چیزو مرور میکنم...یه چیزی جور درنمیاد...بین حرفات...ینی آخرین حرفات...و از طرفی...یه حسی هم وادارم میکنه باور کنم دوستم داری...شاید واسه اینه که همیشه باور داشتم دوستم داری...و تو...نگین نیکزاد...بازیگر واقعا قابلی هستی:) میخوام تلافی کنم یه جورایی حداقل یه کوچولو اما نمیخوام با شکستن غرورت این کارو بکنم...اگه انقد برات باارزشه پس برای منم ارزشمنده... دوستت دارم؟دارم... چقدر؟نمیدونم... بخشیدمت؟نه تا دلیلتو نفهمم...یه توضیح بهم بدهکاری... اعتماد؟هیچی... واقعا شرایط عالی ایه برای یه درخواست دوستی دوباره...بی اعتمادی و کینه و وضعیت عشق نامعلوم...نمیخوام به اینکه تو حالت چجوریه فکر کنم...چون اگه اشتباه تصمیم بگیرم این تویی که کاملا میشکنی...میدونی...یه کم خنده داره این شرایط...کاش با هم حرف بزنیم...ولی شاید بهتر باشه خوندن ذهنتو از اینجا شروع کنم... بازم بیخیال آسیب دیدن خودم شدم...کاملا ناخودآگاه...طفلی دلم:))

Fear of you...

کسی که عاشقشی جیمین نیست...و میتونم حس کنم حل کردن مشکلت...یه پایان جدیده برام...یه روز خوب میرسه روزی که خودتو دردی که بهم دادی رو فراموش میکنم...درسته...اما همین لحظه...دارم درد میکشم...مدت هاست دارم درد میکشم...مدت هاست همه ی کارات درد آوره...یه درد که کم نمیشه...فقط تا بهش عادت میکنم یه درد دیگه هم بهش اضافه میشه...به خاطر تو به خدا هم ایمان آوردم...وقتایی که کم میارم اسمشو صدا میکنم و ازت شکایت میکنم...ولی بازم لجبازم نمیخوام حسم بهتو کسی ازم بگیره...شاید چون به نگین خودم هنوز اعتماد دارم...شایدم چون به این احساس وفادارم...شایدم...از فراموشی وحشت دارم...

کاش میتونستم بهت بگم:)

پریساتو ببخش واسه همه ی وقتایی که اذیتت کرد...اگه نخوای برگردی بهت حق میدم...وقتی حرفامونو میخونم میبینم عاشقم بودی...همونجور که من عاشقتم...نمیخوام دوباره بهت آسیب بزنم پس برنمیگردم...باید مجازات شم تا وقتی مطمئن شم بی خطرم...هنوزم به خودم اعتماد ندارم...

تلخ شیرین...

خوابی که دیدم شاید یه خلاصه از گذشته ای بود که من فکر میکردم مال همین الانه...اومده بودم خونتون...باهات قهر بودم.یه چادر گلدار سفید سرم بود.کنار مامانم رو زمین نشسته بودم.کنار مامانم تو بودی و کنارش مامانت...از استرس می لرزیدم.سعی کردم خودمو آروم کنم.سعی کردی صورتمو ببینی اما من چادرمو جلوتر کشیدم.دیگه طاقت نیاوردم.دستتو گرفتم و نگاهت کردم... بعد کلی اتفاق پراکنده...توی ماشین بودیم.تو راننده بودی و منم کنارت بودم.میخواستی یه چیزی بخوری شاید یه برش هندوانه بود...سعی کردم با شیطونی گولت بزنم.چادر خودمو کشیدم رو سر هردومون تا مثلا تو دیده نشی...ماشین خودش به راه افتاد و حرکت میکرد...یه گاز کوچولو به هندوانه زدم.اولش خجالت کشیدی و تعجب کردی اما بعد تو هم ادامه دادی...خیلی مشتاق بودم و عجله داشتم جوری که همه چیز غیر تو رو فراموش کرده بودم...بوسمون داشت شکل میگرفت که حواسم به جاده پرت شد.خیلی خطرناک بود.نگرانیم بیشتر واسه تو بود تا خودم...اصرار کردم اول یه جا پارک کنیم و دیگه بهت نگاه نکردم.پیاده شدم تا دنبال جای پارک بگردم اما...وقتی برگشتم نبودی.گمت کرده بودم به همین سادگی...از یکی راهنمایی خواستم اما...بی فایده بود...نبودی...

6 خرداد 97

بهش گفتم اونیش میشم...عقلمو از دست دادم نه؟...چجوری میخوام این کارو بکنم؟...آره عقلمو از دست دادم خیلی وقته...عقل داشتم عاشق نمیشدم اعتماد نمیکردم منتظر نمی موندم...عقل داشتم به خاطر اینکه شاید برگرده و دلش منو بخواد پای عشقش نمی موندم که روز تولدم بهم بگه عاشقم نیست...که عاشق اونه...چجوری زنده م؟...بهش گفتم حالم خوبه...چرا نمیتونم جلوی اشکامو بگیرم...یه کم تظاهر که به جایی برنمیخوره نه؟...به هر حال...مهم اینه بخنده مگه نه؟...اصلا نمیتونم باور کنم از عشق بگه و اون عشق...من نباشم...تقصیر من نیست...به همه ی خدایان قسم نمیتونم... گند بزنن به این زندگی...دنیایی که انقد بی شرمه...که دوتا عاشقو اینجوری جدا میکنه...اگه عاشقم نبود منصفانه بود عشقشو جوری باور کنم که هنوزم نتونم قبول کنم؟... نگین...من دلیلتو نمیدونم...اینو میدونم قول دادی برمیگردی و ازم قول گرفتی منتظر بمونم...قول خط قرمزته نه؟...برای منم هست...میگن امید آخرین چیزیه که آدم از دست میده...امید من همون قوله...اگه با اونی بودن...باعث میشم یه روز بتونی برگردی اونیت میشم...اما قولتو یادم نمیره...تا وقتی بمیرم و حقیقتو ببینم...

بدون تاریخ

خوابم نمیبره نگین...نمیشه بیدار شی...دوباره نگین خودم شی...این غریبه...خیلی سرده...خیلی...تازه اذیتمم میکنه...کجایی دعواش کنی؟ازم دفاع کنی...بگی پریسایی خودمی...فقط نینی خودمی...کسی حق نداره اشکتو دربیاره...کجا رفتی پس نگینی؟...نمیشه یه ماشین زمان بهم بدن؟...هرجور شده نگهت میدارم...بهت توجه میکنم...نمیذارم بری...درکت میکنم...