once again

once again

I`ll be waiting for U :]
once again

once again

I`ll be waiting for U :]

نگرانی...

یکی نگرانم شد!و بازم این تویی که خوشحالم میکنی مهراسا...جدیدا با چه چیزای ساده ای خوشحال میشم...مث یه بچه کوچولو که بهش آبنبات میدن و اون یادش میره که هرروز و هرروز کتک میخوره...میشینه با آبنباتش مشغول میشه و حتی به عروسکشم میده!مهراسا آهو هم ازت تشکر میکنه^__^
نظرات 13 + ارسال نظر
mia شنبه 9 تیر 1397 ساعت 21:59

منو چی؟...بیشتر اوقات منو یه موجود ترسناک دیدی اگه دیدی

mia جمعه 8 تیر 1397 ساعت 17:44

چندبار خوابشو دیدی؟

صبا؟هیچ بار!

mia جمعه 8 تیر 1397 ساعت 14:51

چه ربطی داره! تو که دوسش داری!! منم دارم به این حسودی میکنم

خب میا صبا برای من...مثل جونسوعه...جوری نیست که حسادت کنی...درسته انقد دوسش دارم ولی چندبار خوابشو دیدم؟:)هرکی جایگاه خودشو داره...بستگی داره خودتون تا کجا تحملم کنین...

mia جمعه 8 تیر 1397 ساعت 00:21

بیشتر ازین حسودیم میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ازین بیشتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا نمیشه یه نفر منو انقد دوست داشته باشه اخه

حسود-.-خب اگه بدونی صبا منو دوست نداره باز حسودی میکنی؟!

Hera چهارشنبه 30 خرداد 1397 ساعت 00:08 http://hera19021992.blogsky.com


خب چرا قهر میکنی؟!هزار بار مگه به شما نگفتم چقد دوستت دارم و تو چه لحظه هایی تنها همراهم...تنها کسی که میتونست درکم کنه تو بودی؟:)نه تنها به خودت...به همه گفتم...حتی مامانم میدونه جاشو برام گرفتی:)
بازم بگم؟:)چشم:)
منو هیچکس نمیتونه درک کنه...هیچکس ازم حمایت نمیکنه...اما تو هستی...دختر باهوشی که هوش زیادش باعث خطرناک بودنش میشه و من بازم بهش اعتماد کردم:)با وجود تمام بی اعتمادیم به آدما...به تو بیشتر از نگین اعتماد کردم:)
و علاوه بر اون...عشقم به اون هفت نفرو به تو مدیونم...از بین رفتن نفرتم از جیمین و اطمینان از اینکه اون نگینو ازم نمیگیره به خاطر تلاشای تو بود...تو تنها کسی هستی که وقتی اولین بار از خشم درونیم حرف زدم نگفتی اشتباهه نگفتی پشیمون میشم نگفتی کار بدیه...فقط گفتی وقتی تصمیم جدی گرفتم کنارمی و کمکم میکنی...و تنها کمکی که ازت میخواستم همین بود که درکم کنی...بدون اینکه مسخره م کنی و بگی افکارم بچگانست:)تو مشکلات روحیمو دیدی همونطور که نگین دید...واکنشی نشون ندادی...فقط به آرومی کمکم کردی...همون کلمات ساده ای که برام تایپ کردی تا مدت زیادی شخصیتمو یکپارچه نگه داشت:)کاری کردی خودمو قبول کنم...
بیشتر از این میا حسودیش میشه...شایدم یه نفر دیگه که پنهانی همه چیزو میخونه:)تو هم حوصلت سر رفته...ولی واقعا خوشحالم که یه مدتیه دیگه نمیگی وابستگیم بهت زودگذره چون وابسته نیستم فقط اعتماد کردم

paendeo سه‌شنبه 29 خرداد 1397 ساعت 22:48 https://sites.google.com/view/paendeo-pba

اصن بای ._.

paendeo سه‌شنبه 29 خرداد 1397 ساعت 22:48 https://sites.google.com/view/paendeo-pba

._.

Hera دوشنبه 28 خرداد 1397 ساعت 07:42 http://hera19021992.blogsky.com

یااااااااااااااااااااا

mia جمعه 25 خرداد 1397 ساعت 00:31

میتونم اینو بگم تا ناامید نباشم

Hera پنج‌شنبه 24 خرداد 1397 ساعت 05:38

ناامید نباش:)همیشه برای هر قفلی کلیدی هست...منم نباشم یکی دیگه هست...همیشه...فقط باید راهو پیدا کنی...

mia چهارشنبه 23 خرداد 1397 ساعت 23:45

خوبه که هستی..

Hera چهارشنبه 23 خرداد 1397 ساعت 22:59

تو هم برای من ارزش ویژه ای داری میا...چیزی که با کلمات نمیتونم بگمش ناشناختست...

mia چهارشنبه 23 خرداد 1397 ساعت 21:58

هییییی یو! لایو یو بیب!
پریسایی هرچقدر هم ازارم داده باشی...
کارایی کردی که کسی نمیدونه چقدر برام ارزش داره
هیچ وقت کس دیگه ای هم نکرده
و هیچ وقت هم اون لحظه ها رو یادم نمیره

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد