once again

once again

I`ll be waiting for U :]
once again

once again

I`ll be waiting for U :]

1 خرداد 97

"وقتی اونیم بودی هم خیلی دوستت داشتم"...این یعنی تو این اختیارو داری که دوستم داشته باشی...و نمیخوای...و این یعنی خیلی وقته جیمینو انتخاب کردی...از زمانی که اونو گمشده خطاب کردی...و این خیلی ناگهانی بود به این معنی که...تو خیلی چیزا رو ازم پنهان کردی.خیلی چیزا...لعنت بهش...خب؟من برام مهم نیست چه کارایی کردی.اما دروغ؟چندتا؟تا کجا؟چند نفر؟از چه زمانی؟اعتماد کردن چقد احمقانه به نظر میرسه.و کی گفته یه عاشق چیزی جز یه احمقه؟میا...یه شیطانه که زمانی فرشته بوده...یه فرشته ی اخراجی؟یا ومپایری که همه دلشو میشکنن و آخرش معلوم میشه قهرمان داستان بوده؟هروقت پای شماها وسط میاد از خودم میپرسم چی میشه اگه از اولش...همتون بازیم داده باشین؟خب میدونی...خشمم به حس شکستم غلبه میکنه تا زمانی که...صبا هم دروغ بگه...اون موقع...واقعا نمیدونم چه اتفاقی میفته... اینو میدونم فقط دیوونه ها میتونن با یه دیوونه بازی کنن و بس!پس عذاب وجدانی ندارم...این بازی رو ادامه میدم بچه ها.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد