یه بیماری هم هست به اسم«برم دور و برش بپلکم حالم بد شه» -______- دیوونه ام میدونم...خیلیم دیوونه ام...اگه دوسش ندارم پس چرا انقد بهش فکر میکنم؟!مریضم یا آزار دارم؟!
شایدم...عاشق این نگین سنگی شدم...شاید عشق تو قلبم...به خاطر علاقه ای که فکر میکردم بهم داره نبوده...با توجه به شناختی که از خودم دارم...از یه دیوونه ی مازوخیست بعید نیست...ولی خوشحالم*_*